مغز خام انسان به عکس راه اصلاح
قتل عام احساس مرگ خاطره ها
صحنه های اعدام سر به پایه ی دار
می کوبه زن بیوه جالبه ها؟
شوهر مردش شاهد ضجه هاشه انگار
زجر کامله داد می زنه نمی فهمم چی میگه چون
بلد نیستم زبونشو ولی حس می کنم درونشو
میگه خدا چرا این مصیبت باید سهم ما بشه ما
که همیشه شکر گذارت بودیم بدون شک به حق
اشکاشو پاک کرد و پشت به آسمون بدون ضجه رفت
علم پیشرفت میکنه شمار سلاح و تابوت
بالا میره و حالا دیگه ما به جای دارو
واسه ترمیم به همدیگه مرگ می کنیم تعارف
منم قاتلم اگه دستم برسه به مخترع باروت
آمار خرابی همه جا هست و کوچه ها رنگ خون میشه
رئیس کنار شومینس و به پرنده هاش دون میده
با یه موزیک لایت هه رئیس قهوه میل داری؟
با شیر و شکر بی شیر و شکر وقت قتل انگاری
دستور بده خون بریز جون بگیر
رئیس خسته این وقتشه که به رخت خوابتون برین
راحت بخواب چون اونجا بوی گوشت سوخته نیست
صدای انفجار و تانک توی کوچه نیست
و خیس نمیشه چشمات از مرگ طفل شیر خوره
امنیت داری و باکیت نیست قهوه بخور و خون بریز
پینوشت: این شعر ماله یکی از خواننده های زیرزمینیه که من اینجا نوشتم.به نظرم از نظر محتوایی خوب بود. نظر هم فراموش نوشود!
سلام
ایکاش یه مقدمه ای بر شعرت میزدی! اینکه شعر سروده ی خودته یا کس دیگه!؟ تفسیرش کنیم بر وقایع سال گذشته یا ماهیتی بدون تاریخ مصرف داره!؟ یه خورده برام گنگ بود نتونستم مفهومش رو کامل بفهمم!( شاید فهم من کمه!!)
رئیس جمهورت اگر کله پاچه خور بود یا چای خور می تونستم به ریس جمهور مورد نظر تو ذهنم ربطش بدم!![چشمک]
سلام
بابت کامنتی که تو وبلاگم گذاشتی ممنونم. همیشه سبز و باطراوت باشی.
سال ٨٧ بود دانشجو بودم یکی از دوستان گرگانیم این موزیک رو پلی کرد میگفت برای یکی از دوستشه واقعا جز کارهای فوق العاده بود اما اخر هم نفهمیدم این کار کار کی بود !!!